اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نبض زندگي

دندوناي شيري

پست سر هم دندوناي شيريت لق شدن و شروع به افتادن كردن، البته به محض اينكه ميفهميدي دندونت لق شده انقدر بهش ور ميرفتي تا كنده ميشد ، پسرم بي دندون شده ، دورت بگردم فندق .   ...
29 فروردين 1399

نوروز ٩٩

شب قبل از سال تحويل با همديگه سفره هفت سين رو چيديم و صبح هم سه نفري بيدار شديم و سر سفره هفت سين نشستيم. سر سفره هفت سين هر نگاهي كه من و بابا بهم ميكرديم تو چشمامون اشك جمع ميشد و خدا رو شكر ميكرديم كه سايه لطف خدا بر سرمون بوده و باز در كنار هم هستيم ، سال تحويل شد و بابا محمد عيدي هامون رو داد و با هم روبوسي كرديم و بعد زنگ زديم به همه كسانيكه تو اين مدت بهمون لطف داشتن و با تماس هاشون دلمون رو گرم ميكردن،  امسال عيد ، عيد ديدني نداشتيم ، البته براي ما خيلي با سال پيش فرقي نداشت چون سال گذشته ما عيد ديدني نرفتيم و همه عيد نوبت به نوبت اومدن ويلا و بعدم تا بخوايم ما بريم بازديد پس بديم دوباره تابستون شده بود و هوا گرم دوباره...
22 فروردين 1399

هوامون رو داشتن

تو مدتي كه به خاطر بيماري بابا محمد خونه مامان فرخ اينا بودي، عمه و عمو و عزيز و زنعمو هم حسابي هوات رو داشتن، هر روز تصويري بهت زنگ ميزدن و باهات حرف ميزدن. خدا رو شكر كه ما تو زندگيمون آدمهاي خوبي رو اطرافمون داريم،  علاوه بر اينكه خاله و دايي خوب و مهربوني داري عمه و عموي خوبي رو داري، يه شب كه تصويري با عمو حرف زده بودي ، دست سورنا عروسك باب إسفنجي ديده بودي و عمو هم بالافاصله رفته بود برات خريده بود و برده بود دم خونه مامان فرخ بهت داده بود البته چون ترسيده بود مبادا ببينيش و بهونه بگيري دم در خونه داده بود به دايي دست همشون درد نكنه تو اين مدت بنابر شرايط به وجود اومده با استفاده از تكنولوژي هوامون رو داشتن .الهي همه ش...
3 فروردين 1399
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد